حيات حضرت عيسي(ع) در آسمانها دليل و شاهدي بر امکان وجود و حیات حضرت مهدى (ع) در کمتر ازاین مقدار سال است.
خبرگزاري شبستان: درباره اين كه چرا خداوند حضرت عيسي مسيح(ع) را در آسمان چهارم زنده نگه داشته و پس از فرود آمدنش بر زمين قرار است چه كاري انجام دهد دلايل مختلفي را مي توان متصور شد. از جمله اينكه حکمت بقا و زنده ماندن حضرت مسیح(ع) بر حسب آنچه که عقول ما درک مىکند امورى است:
1 - در حضرت عیسى(ع) خصوصیاتى یافت مىشود که در سایر انبیا نبوده است، از قبیل ولادت بدون پدر، زنده کردن مردگان، به آسمانها رفتن ودیگر خصوصیات.
2 - زنده بودن و بقاى او برهان و دلیل و شاهدى بر غیبت امام مهدى (ع) خواهد بود، زیرا بقاى مسیح با عمرى بیش از دو هزار سال، دلیلى بر امکان وجود و حیات حضرت مهدى (ع) در کمتر از این مقدار سال است، همان حکمتى که در روایات براى طول عمر حضرت خضر بیان شده است.
شیخ صدوق در "کمال الدین" به سند خود از امام صادق (ع) نقل مىکند که فرمود: ...بلى، إنّ اللَّه تبارک و تعالى لمّا کان فى سابق علمه أن یقدّر من عمر القائم (ع) فى آیام غیبته ما یقدّر، وعلم ما یکون من إنکار عباده بمقدار ذلک العمر فى الطول، طوّل عمر العبد الصالح فى غیر سبب یوجب ذلک إلاّ لعلّة الاستدلال به على عمر القائم (ع) ولیقطع بذلک حجة المعاندین لئلاّ یکون للناس على اللَّه حجة
...آرى، از آنجا که در علم سابق خداوند مقدّر شده بود که عمر قائم (ع) را در ایام غیبتش طولانى مىگرداند و مىدانست که این مقدار طول عمر را بندگانش انکار مىکنند، لذا عمر بنده صالحش را تنها به جهت استدلال و شاهد آوردن عمر قائم (ع) طولانى کرد، و تا اینکه حجت و دلیل معاندین قطع گردد و براى مردم حجت و استدلالى بر خدا نباشد.
3- دليل ديگر محفوظ نگه داشتن حضرت مسيح(ع) تاكنون مي تواند اين مسئله باشد كه او قرار است در دوران برپايي انقلاب و تشكيل حكومت جهاني مهدوي عهده دار مسئوليتي خطير باشد كه تنها او مي تواند از عهده برآيد و آن اينكه او قرار است فرماندهي لشكري را به عهده بگيرد كه لشكريانش همه از پيروان او هستند و پس از به زمين آمدن او دوباره به او ايمان مي آورند و پا در ركاب او به حضرت ولي عصر(عج) خدمت مي كنند.
|
|
در اينجا به ذكر پاره اى عناوين و صفات كه در ضمن زيارتهاى مختلفه و ادعيه مربوط به حضرت مهدى (عج) مورد تصريح قرار گرفته است اشاره داريم، با اين اميد كه دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را كه غالباً از لسان معصومين(ع) در ضمن اين دعاها و زيارتها براى امام دوازدهم(ع)بر شمرده شده براى مان روشن تر سازد.
قابل ذكر اينكه تمام اين عناوين و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى(ع)وارد گرديده، اگرچه بسيارى از آنها در مورد ساير امامان بزرگوار اسلام(ع)نيز مى تواند مصداق داشته باشد.
بقيّة اللّه: باقيمانده خدا در زمين.
خليفة اللّه: جانشين خدا در ميان خلايق.
وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى كه اولياى حق رو به او دارند.
باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى كه خدا جويان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى كنند.
داعى اللّه: دعوت كننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستين هدايت الى اللّه.
سبيل اللّه: راه خدا، كه هركس سلوكش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاكت نخواهد داشت.
ولى اللّه: سر سپرده به ولايت خدا و حامل ولايت الهى، دوست خدا.
حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن كس كه براى هدايتِ در دنيا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى كنند.
نور اللّه: نور خاموشى ناپذير خدا، ظاهر كننده همه معارف و حقايق توحيدى، مايه هدايت رهجويان.
عين اللّه: ديده بيدار خدا در ميان خلق، ديدبان هستى، چشم خدا در مراقبت كردار بندگان.
سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقيمانده نسل پيامبران.
خاتم الاوصياء: پايان بخش سلسله امامت، آخرين جانشين پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم).
علم الهدى: پرچم هدايت، رايت هميشه افراشته در راه اللّه، نشان مسير حقيقت.
سفينة النّجاة: كشتى نجات، وسيله رهايى از غرقاب ضلالت، سفينه رستگارى.
عين الحيوة: چشمه زندگى، منبع حيات حقيقى.
القائم المنتظر: قيام كننده مورد انتظار، انقلابى بى نظيرى كه همه صالحان چشم انتظار قيام جهانى اويند.
العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.
السيف الشاهر: شمشير كشيده حق، شمشير از نيام بر آمده در اقامه عدل و داد.
القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سياه فتنه و جور.
شمس الظلاّم: خورشيد آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمين.
ربيع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شكوفايى انسان، فصل اعتدال خلايق.
نضرة الأيّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاريخ.
الدين المأثور: تجسّم دين، تجسيد آيين بر جاى مانده از آثار پيامبران، خودِ دين، كيان آيين، روح مذهب.
الكتاب المسطور: قرآن مجسّم، كتاب نوشته شده با قلم تكوين، معجزه پيامبر در هيئت بشرى.
صاحب الأمر: دارنده ولايت امر الهى، صاحب فرمان و اختياردار شريعت.
صاحب الزمان: اختيار دارِ زمانه، فرمانده كل هستى به اذن حق.
مطهّر الأرض: تطهير كننده زمين كه مسجد خداست، از بين برنده پليدى و ناپاكى از بسيط خاك.
ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گيتى.
مهدى الامم: هدايتگر همه امّت ها، راه يافته راهنماى همه طوايف بشريت.
جامع الكَلِم: گردآورنده همه كلمه ها بر اساس كلمه توحيد، وحدت بخش همه صفها.
ناصر حق اللّه: ياريگر حقِ خدا، ياورِ حقيقت.
دليل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.
الثائر بأمر اللّه: قيام كننده به دستور الهى، بر انگيخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غير خدا به امر خدا.
محيى المؤمنين: احياگر مؤمنان، حياتبخش دلهاى اهل ايمان.
مبير الكافرين: نابود كننده كافران، درهم شكننده كاخ كفر، هلاك كننده كفار.
معزّ المؤمنين: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ايمان.
مذلّ الكافرين: خوار كننده كافران، درهم شكننده جبروتِ كفر پيشگان.
منجى المستضعفين: نجات دهنده مستضعفان، رهايى بخش استضعاف كشيدگان.
سيف اللّه الّذى لاينبو: شمشير قهر خدا كه كندى نپذيرد.
ميثاق اللّه الّذى أخذه: پيمان بندگى خدا كه از بندگان گرفته شده.
مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مركز پيدايش زمان.
ناموس العصر: نگهدارنده زمان، كيان هستى دوران.
كلمة اللّه التامه: كلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى
تالى كتاب اللّه: تلاوت كننده كتاب خدا، قارى آيات كريمه قرآن.
وعداللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پيمان تخلّف ناپذير الهى.
رحمة اللّه الواسعة: رحمت بى پايان خدا، لطف و رحمت بى كرانه پروردگار رحمت گسترده حق.
حافظ اسرار رب العالمين: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.
معدن العلوم النبويّه: گنجينه دانش هاى پيامبرى ـ خزانه معارف نبوى.
نظام الدين: نظام بخش دين.
يعسوب المتقين: پيشواى متقين.
معزّ الاولياء: عزت بخش ياران.
مذلّ الأعداء: خوار كننده دشمنان.
وارث الانبياء: ميراث بر پيامبران.
نور ابصار الورى: نور ديدگان خلايق.
الوتر الموتور: خونخواه شهيدان.
كاشف البلوى: بر طرف كننده بلاها.
المعد لقطع دابر الظلمه: مهيّا شده براى ريشه كن كردن ظالمان.
المنتظر لاقامة الأمت و العوج: مورد انتظار براى از بين بردن كژيها و نادرستى ها.
المترجى لازالة الجور و العدوان: مورد آرزو براى بر طرف كردن ستم و تجاوز.
المدّخّر لتجديد الفرائض و السنن: ذخيره شده براى تجديد واجبات و سنن الهى.
المؤمّل لاِحياء الكتاب وحدوده: مورد اميد براى زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن.
جامع الكلمة على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.
السبب المتصل بين الأرض و السماء: واسطه بين آسمان و زمين، كانال رحمت حق بر خلق.
صاحب يوم الفتح و ناشرراية الهدى: صاحب روز پيروزى و بر افرازنده پرچم هدايت.
مؤلف شمل الصلاح و الرضا: الفت دهنده دلها بر اساس رضايت و درستكارى.
الطالب بدم المقتول بكربلا: خونخواه شهيد كربلا.
المنصور على من اعتدى عليه وافترى: يارى شده عليه دشمنان وافترا زنندگان.
المضطرّ الّذى يجاب اذا دعى: پريشان و درمانده اى كه چون دعا كند دعايش مستجاب شود.
عشق بوقلمونی
سیدبن طاووس حرفهایی به پسرش سید محمددرکتابهایش بخصوص در کتاب (کشف المحجه) نوشته است .پسرم این مردم دروغ میگویند که ادعای دوست داشتن امام زمان میکنند . دروغگو و کذاب هستند. از هر هزار نفر نهصدو نودو نه نفرشان دروغ میگویند.(من بی ادبی نمیکنم فقط کلام سیدرا میگویم)اینها امام زمان را دوست ندارند.
سید دلیل ادعایش را بیان میکند بی دلیل حرف نمیزند میفرمایند : مردم امام زمان را به قدر یک خروس دوست ندارند البته خروس را من میگویم اما او عبارت دیگری گفته است. مردم امام زمان را به اندازه یک خروس لاری چاق وبه قدر یک بو قلمون دوست ندارند مثال : در قدیم شبهای عید ولایت که نزدیک میشد مستحبات را مردم بیشتر انجام میدادند مثلا بوقلمون میگرفتند وسه روز قبل ذبح ان دونه و برنج میدادند تا چاق بشه حالا وقتی این بوقلمون در موعد ذبح گم شود به نظر شما ان شخص چیکار میکند ؟ مطمئنا بدنبال او میگردد هرمشهدی کربلایی را حاج اقا میکنه هر پایینی را بالا میبره برای پیدا کردن یک بو قلمون .یه بیست وچهار ساعتی به درو دیوار میره تا اونو پیدا کنه وقتی که از پیدا کردنش مایوس میشه دلش علو میگیره سینه اش اتیش میگیره : ای بوقلمون جانم کجایی چند تومان به تو دادم داغت به دلم نهاده شد ای بو قلمون جانم یادت بخیر.
خدا وکیلی در دوره عمرمون چند بار دنبال این گمشده دویده ایم و به این سو ان سو رفته ایم واز این و ان سراغش را گرفته ایم اگر یک شبانه روز ان حال انقلاب و اضطراب و دلسوختگی و کباب شدن سینه در گم شدن او برایمان پیدا شده بنده شخصا نوکر شما هستم.
امام زمان کجاست :
اول اینکه یافتن امام زمان سوز دل میخواد فقط میخوام داستانی تعریف کنم تا حرفامو رسونده باشم که اینقدر مردم را نپیچونن یکی از اولیا خدا که اجازه ندارم اسمش را بگویم میفرمودند: دریکی از شهرها تصمیم گرفته بودم درباره امام زمان صحبت کنم درحین صحبت همیشه نگاه میکردم تا ببینم چه کسی به مطالبم توجه میکنه وچه کسانی کسل و بی اعتنایند امیدوارم شما خواننده عزیز از گروه اول باشید.
دیدم جوانی پای منبر من می اید ولی شبهای اول ان دورها نشسته بود همینطور شبهای دیگر جلوتر می امد که در شبهای پنجم و ششم پای منبر مینشست واز همه مستمعین زودتر می امد وبرای خود جا میگرفت.
هر وقت از امام زمان صحبت میکردم زارزار گریه میکرد یک حال عجیبی که با فریاد یا صاحب الزمان میگفت واشک میریخت و به خود میپیچید و معلوم بود که او در جذبه مختصری افتاده است .حتی من تحت تاثیر او قرار گرفته بودم شعری گفتم :
دارنده جهان مولای انس و جان یا صاحب الزمان الغوث والامان
او مثل باران اشک میرخت مثل زن جوان مرده دادمیزد هی میسوخت بالاخره ماه رمضان تمام شد و منبرهای منم تمام شد ولی منم به ان جوان دلبسته بودم من شیفته و فریفته و عاشق دلسوخته ان کسی هستم که دنبال امام زمان برود من عاشق عاشق امام زمانم و عاشق محب امام زمانم رفتم دنبالش ادرسشو پیدا کنم معلوم شد او نیم باب دکان عطاری داره ولی مغازه چند روزیست بسته است از هرکسی پرسیدم گفتند نمیدانیم او کجاست .
بعداز حدود سی روز جوان بمن رسید اما چجور ؟ لاغر شده رنگ پریده رنگش زار شده وگونه هایش فرو رفته فقط پوست واستخوانی از او باقی مونده بود وقتی بمن رسید منو بغل کرد شیخ... خدا پدرت را بیامرزد خدا به تو طول عمر بدهدهی گریه میکرد صورت و شانه های مرا میبوسید گفتم چه شده بابا؟هی ناله میکرد خدا عمرت بده بزار دستتو ببوسم راهو بمن نشان دادی به منزل رسیدم بالاخره لب سخن گشود:
شما دران شبهای ماه رمضان دل مارو اتیش زدید دلم از جا کنده شد عشق به امام زمان پیدا کردم همانطور بود که شما میگفتید .رفتم مغازه دیدم دیدم دلم به کسب وکار نمیره درشو بستم رفتم بخوابم دیدم خوابم نمیبره دلم نمیخواست بخوابم غذابخورم فقط دلم به یک نقطه متوجه است میخواهم اورا ببینم به زندگی عاقه ندارم رفتم بدامن کوه.... دران بیابان در افتاب و شبها در مهتاب داد میزدم : محبوبم کجایی ؟ عزیز دلم کجایی؟ اقای مهربانم کجایی؟
ان بلبل مستیم که دور از گل رویت این گلشن نیلوفری امد قفس ما.....
هی ناله کردم عاقبت روی اتش دلم اب وصال ریختند عاقبت محبوبم را دیدم عاقبت سر به پایش نهادم بالاخره اسراری هم بین اونها ردوبدل شد که جایز نبوده ما بدونیم و اشاره ای نشد .
بعد جوان روی شیخ را بوسید گفت :خداحافظ من یک هفته دیگر بیشتر زنده نیستم.گفتم چرا؟ گفت : ترسیدم که بیشتر در دنیا بمانم این قلب روشنم باز تاریک شود این روح پاک دوباره الوده شود لذا درخواست مرگ کردم و اقا پذیرفت خداحافظ ما رفتیم تورا به خدا سپردم مرا دعا کردو ان جوان پس از شش یا هفت روز دیگر از دنیا رفت.
از حسرت دهانت جانها بلب رسیده کی درد دردمندان ازان دهن براید؟
بگشاتی تربت ما بعداز وفات و بنگر کز اتش فراقت دود ازکفن بر اید
ولادت وتولدامام زمان فقط به وسیله روایات اثبات میشود.ازطریق نقل وروایات وحکایت میتوان اثبات کرد که فلانی دردنیا بوده است . مابرای اثبات اینگونه مطالب هیچ طریق و ماخذ دیگری غیرازنقل وحدیث وروایت نداریم.
بوسیله روایت تولدامیرالمومنین درکعبه اثبات شده است.بوسیله روایت به دنیا امدن امام حسن وامام حسین (ع)
درمدینه اثبات شده است.به عین همان ماخذ وباهمان روش اثبات میکنیم که حضرت بقیه الله ازصلب حضرت عسکری ورحم مادرش نرجس خاتون به دنیا امده است.
حضرت مهدی یک فرد شخصی روی همین کره است ومانندپدرش حضرت عسکری زندگی میکند.اوولی ونوکری دارد که امور زندگی او رااداره میکند.
امام زمان پنهان میشود که احدی حتی اولادهای او نیز جای اورا نمیدانند امام صادق (ع) میفرمایند فقط ان نوکری که کارهای زندگی خانوادگی اورا ادارهمیکند مثلا برای او نان وگوشت میخرد ومنزلش رااب و جارومیکند اومیداند که مهدی درزمان غیبت کجاست هیچ کس دیگر نمیداند پس معلوم میشود حضرت (س)
فرزند وزندگی ونوکر دارند.
حضرت مهدی ازدواج کرده اند
دراسلام ازدواج ونکاح مستحب موکد است. پیامبر اسلام تاکید بسیاری برزن گرفتن پسرها وشوهرکردن دخترها کرده اندوتنها خوابیدن مکروه است اگر جوان بدون عیال ودختر بدون شوهر بخوابد درحالی که قدرت برازدواج داشته باشد زمین اورانفرین میکند .
اکنون ایا امام زمان هزارو صدسال این مستحب موکد را ترک میکند ومرتکب ان مکروه میشود حاشا وکلا یک ادم مقدس یک پیشنماز یک مجتهد یک ایت الله تابتواند مستحبات راعمل میکند ومکروهات راترک میکندوحتی ایات عظام وحجج اعلامی هم حاضر به ترک این مستحب نیستند اگر قدرت مالی وبدنی هم داشته باشند بافرض عدالت بیشتر ازیکی هم میگیرند انوقت امام زمان درطول هزاروصدواندی سال این مستحب را ترک میکندومرتکب ان مکروه شدید میشود؟ حاشاوکلا اوزن دارد زندگی دارد وخانه دارد.
امام زمان وجودجسمانی دارد
والله مطلب ازروز روشنتراست .انقدر شبه های مزخرف کودکانه پشت کوه قافی وانقدر شبه های شیطانی بی اصل درمغزماریختن که بکلی ازوادی دورشده ایم . کجایید؟
اوروی همین زمین راه میرود . اوکمترازده سال قبل اورا دیده اند والله قسم میخورم ومیدانم به لفظ جلاله به دروغ کفاره دارد. والله اورادرتهران دیده اند وبااوحرف زده اند گفتارهایشان هزارو یک نشانه داشته ودارد .
انوقت این چرت و پرتها واوهام وشبهات را سرهم میکنند ومیگویند: این مطلب را اخوندها درست کرده اند چگونه میشود ؟ این موهومات است حالا شخصی میره میشینه پای ماهواره چرندیات یک عده انسانهای احمق روگوش میده بعد میگوید من بغیر خدا هیچ کسو قبول ندارم بعد میگویند سیدعباس امام زمان ازچاه بیرون نیومد؟ اینقدر نشین پای بساط اخوندا .تویی که پیامبر خدارو قبول نداری خداشو ازکجا پیداکردی بعد به من میگی تو مقلطه گری.
بعد میگویی چگونه عمریک نفراینقدر طولانی میشود؟ این حرفها موهومات است.ای احمق اهلش اورامیبیند نه در خواب و خیال وخلسه های درویشی که قابل شبه باشد نه در رویا که بگویی : رویاتثمل خیالیست .نه در خلسه درویشی تابگویی:چرس کشیده یا تریاک کشیده وخیالات مختعه نفس تجسم پیدا کرده است.
همانگونه که شما پدر و مادرتونو و دوستانتونو میبینید امام زمان رو دیذند.
بعدمیگویی پس من چرا نمیبینم ؟ دلتان میخواهد که با همین تنبلی ومهملی یک لحظه بیاید وبگوید :بله؟ اینطورهاهم نیست اینجا جانفشانی وجدیت وکوشش لازم است . باید درراه بیفتی وقدری زحمت بکشی واغلب در باز میشود دران راه نرفته ای. درفرصت کسانی که خدمت حضرت تشرف پیدا کردند را براتون بیان میکنم.
امام زمان درچاه نیست
اقایی که میگویی امام زمانت از چاه بیرون نمیاد امام زمان توچاه نیست احمق .
این ازان دروغهای شاخدار وعجیب وغریبیست که بسیاری ازعلمای مفتی اهل تسنن وجماعت به مانسبت میدهند.بعضی ازعلمای اهل سنت متعصب ودروغگو وافترازننده هستند که درکتابهایشان نوشته اند :عقیده شیعه این است که مهدی انها در چاه سامراست وازان چاه سردرمی اورد.انها این مطلب را به دروغ بمانسبت میدهند وبعضی ازدوستان بمن خرده میگیرند ومیگویند من تندروهستم من نباید بگم وهابیت فرقه کثیفیست .
هیچ یک از علمای شیعه ازابتدای غیبت صغری تا الان این عقیده را نگفته وننوشتند .مهدی ما درچاه سامرا نیست .
امام زمان درقطب جنوب وشمال نیست ایشان روی همین زمین است عینا مثل پدرش امام حسن عسکری وان امامان دیگروتنهاتفاوت ان اینست ان یازده امام ظاهر واشکار بودند وبسیاری ازشیعیان انها را میدیدندومیشناختند ولی حضرت مهدی(س) پنهان است .
معنای پنهان بودن امام زمان هم اینست که میان مردم نمی ایند وعموم مردم اورانمیبینند ویا اینکه اورا میبینند ونمیشناسند. پنهان بودن امام زمان ازاین دو معنا خارج نیست.
امام زمان ازهمه ائمه غریبتراست
بایدمحبت امام زمان را به خودتان تلقین کنید . اگرمحبت اوبادلتان عجین شود اثار ان درشما پدیدارمیگردد دائما اورابزرگ میکنید درهر مجلسی نام اورا برزبان جاری میکنید وفضائل اورامیگویید درفراق اومیگریید وسوزو گداز پیدامیکنید اینها اثار محبت است. نه اینکه بگی من قبلا هیئت میرفتم برای اینها گریه میکردم بعد با یک برنامه ماهواره ای مزخرف فقط قصدشون اینه که محبت اهلبیت رو ازما بگیرن عوض بشی خدایا به حق قران مبین قسمت میدهم همه کسانیکه ازاهلبیت دورمیشن وطرف شیطان میروندرو نجات بده.
(اللهم العجل الولیک الفرج)